دانلود والپیپرهای زیبا
تعداد بازديد : 168
دانلود 45 عکس زیبا پس زمینه
دانلود 45 عکس بسیار زیبا و بدون تگ
نوع فایل: ZIP
حجم: 5.50 MB
دانلود 45 عکس زیبا پس زمینه
دانلود 45 عکس بسیار زیبا و بدون تگ
نوع فایل: ZIP
حجم: 5.50 MB
دانلود آهنگ جدید حمید هیراد به نام دلربا
Hamid Hiraad - Delroba
+ متن ترانه دلربا از حمید هیراد
ای جان عجب قد بلندی داره یارم / ای جان چه گیسوی کمندی داره یارم
ای جان که این دل / میره واسش این دل میره واسش
دانلود آهنگ میثم ابراهیمی به نام کوچه سرد
دانلود آهنگ جدید میثم ابراهیمی به نام کوچه سرد
Meysam Ebrahimi - Kooche Sard
ترانه و موزیک : نیما معین ؛ تنظیم : علی بیات
+ متن ترانه کوچه سرد از میثم ابراهیمی
داره برگا میریزه زمین / سرده هوا بارونه ببین
کوشی چرا زنگ میزنم گوشیت خاموشی / داره مهمون من میشه درد
سری جدید عکسهای پروفایل دخترانه+پیش نمایش
عکسهای با کیفیت پروفایل(دخترانه)
بدون تگ تبلیغاتی
تعداد:35
نوع فایل:ZIP
دانلود رایگان رمان ترسناک شیاطین مشرور
پیشـ گفتـار:
رمان در دو فصل در یک فایل ادغام شده…
فصل اول: شیاطین مشرور
فصل دوم: غوغای ستارهگان.
من از بدو آغاز این داستان، از کلیهی پرسنل و مدیریت انجمن رمانهای عاشقانه نهایت تشکر رو دارم.
ارادتمند/شکیبا پشتیبان
خلاصه:
یه رمان #متفاوت و باب میل شما.
و نویسنده این بار برای اولین بار با ژانر #ترسناک شروع به فعالیت کرد.
من خود مار گزیدهام، تو مرا از ریسمان سیاه و سفید نترسان.
من خود رنجها بسیار کشیدهام، تو مرا نمک نپاشان.
من خود طعمه به دست گرگ میسپارم، تو مرا طعمه به دست گرگ نفرمان.
شیاطین در درگاه منتظرند، چون شرارهها شعله میکشند، آتش بر پا میکنند، میسوزانند، خاکستر میکنند. نابود میکنند و در آخر آیا خودشان نابود میشوند؟ ببینیم دست تقدیر سرنوشت چه بر راه افراد بیگناهمان قرار میدهد؟
خوشحالی ته دلی یعنی هر روزت پر از درد و رنجش باشد، ولی در آخر بدانی که تمام میشود و شود، حالت عالی است.
✔ رمان بر اساس واقعیت و از زندگی افراد جامعه نوشته میشه. ولی من در جای جای اونها از تخیل هم به کار میبرم.✔
نکته: ⇦ توصیه میشود کسانی که میترسند نخونند و این رمان به افراد زیر ۱۸ سال توصیه نمیشود. ⇨
کته: ⇦ رمان در دو فصل ارائه شده و هر دو فصل با دو نام متفاوت در یک فایل ادغام شده.
فصل اول: شیاطین مشرور
فصل دوم: غوغای ستارهگان
همه چیز از یک انتقام شروع میشه وقتی که همه توی اوج خوشی زندگی میکنن روح و جن همه جا دنبالشون میکنن. یک مرد شیطان صفت به نام سامان که به خاطر
انتقام از یک دعا نویس به نام نادر خودش رو به جن و یک شیطان تبدیل میکنه تا اطرافیانی که برای نادر عزیز هستند رو اذیت کنه از این رو اتفاقاتی هیجانی و عجیب و غریب میفته که…
ژانر: ترسناک _ عاشقانه _ واقعی _ اجتماعی _ با مایههایی درونی از تخیل.
شکیبا پشتیبان
مقدمه:
چــــــــــو آتش در دل خاک.
چـون روزنه زند در دل افلاک.
چـون شعله کشد اسـفناک.
چـــــون شرارههای آتشین…
رستاخیز شود خطـــــرناک.
شیاطین در درگهِ آتش چو آتشفشان…
گذر میکنند در دل خاک و ز افلاک.
شیاطین مشرور.
قسمتی از رمان
راوی: علی جوادی
سلام من علی هستم بیست و یک سال دارم و دانشجوی برق هستم و شاغلم.
تنها زندگی میکنم و پدر و مادری ندارم. دلم نمیخواد خاطرهها رو زنده کنم. ولی یه چیزهایی هست که هنوز اون گوشه موشههای دلم جا خوش کرده. در ضمن من ساکن کرج هستم. یه خاطرهای براتون تعریف میکنم مال چند سال پیش هست.
ما، یعنی چند سال پیش من و مامانم و بابام، رفته بودیم بانه برای خرید بعد اتفاقی تو یه پاساژ یکی از فامیلای بابام و دیدیم بعد با یه عالمه اصرار رفتیم خونه فامیل بابام…
ساعت یک بود که بابام گفت:
– من میرم بخوابم شب همهتون خوش.
بعد هم رفت، ما هم با تو پذیرایی نشسته بودیم تلویزیون میدیدیم. زنها هم اون ور داشتن باهم صحبت میکردن چایی میخوردن.
اون خونه فامیلمون که امشب باید اونجا میگذروندیم خیلی وحشتناک بود دستشویی هم بیرون بود تو حیاط باید یه پنجاه متر میرفتی و هلاک میشدی تا میرسیدی به د س ت ش و یی .
خلاصه خونه خیلی بزرگ بود. پنج تا اتاق خواب پذیرایی دویست و بیست متر و.
بعد یهویی بابام اومد بیرون با یه قیافه وحشت زده به (کامران) پسر صاحب خونه همون فامیلمون کشید این ور بهش یه چیزایی گفت منم رفتم جلو ببینم چی گفته!
بابام میگفت:......
نام کتاب:شیاطین مشرور
نوع کتاب :PDF
تعداد صفحات:189
دانلود رایگان رمان منو اذیت نکن
نام کتاب: منو اذیت نکن
نوع کتاب:PDF
تعداد صفحه: 230
توجه:این داستان بر مبنای حقیقت است و تمامی اسامی نام برده(بجز اسم نویسنده)مستعار است
خلاصه:
نیاز دارم مدتی نباشم ؛
سفر کنم به جایی ک هیچ کسی را نشناسم ،
به جایی ک هیچ کسی مرا نشناسد …
دور باشم و رها
سبُک باشم و آزاد …
آدم هایی را ببینم ، ک هیچ تصور بدی از آنها ندارم ،
مسیرهایی را بروم ، ک تا به حال نرفته ام ،
عطرهایی را بزنم ، ک تا به حال نزده ام ،
و لباس هایی را بپوشم ، ک تا به حال نپوشیده ام …
در مکان هایی بنشینم ، ک هیچ خاطره ای را برایم زنده نمی کنند ،
موسیقی هایی گوش کنم ، ک مرا یادِ کسی نمی اندازند ،
و نوشیدنی هایی بنوشم ، ک مرا بیخیال تر از همیشه کنند …
نه به کسی فکر کنم ،
نه نگرانِ چیزی باشم ،
نه از پیشامدِ پیش نیامده ای بترسم !
من نیاز دارم مدتی در خنثی ترین حالتِ ممکن باشم …
قسمتی از رمان
این داستان زندگی دختری بنام آسو رو توسط دختری بنام نیلوفر به نمایش میزاره،زندگی و سرنوشت تلخ دختری که تو سن دوازده سالگی درحالیکه رنج زیادی از پدر و مادر ناتنی اش میکشید،مجبور به ازدواج شد.چالش ها و اتفاقات تلخ زیادی در زندگی زناشویی دختر غصه ما اتفاق می افته و تا پایان رمان همراه باشید و ببینید عاقبت انسان های پست و پلید که با دل سیاه انسان هارو آزار میدن چگونه خواهد بود….و آیا آسو میتونه از پس این مشکلات بربیاد یا زندگی اونو از پا درمیاره
به نام خدا
با ذوق و شوق در حالیکه سینی چایی دستم بود به سمت مامان رفتم.مامان لیوانی برداشت و تشکر کرد.
کنارش نشستم و با نیشی گشاد گفتم
-خب تعریف کن
مامان خودشو به ندونستن زد و درحالیکه با ارامش چاییشو مزه مزه میکرد گف
-چیو؟
اعصابم از اینهمه بی خیالیش خورد شد دوست داشتم سریع بفهمم موضوع اون دختره که مامان و سهراب داشتن با هیجان به هم تعریف میکردن چی بود .
کلافه دستی تو موهام کشیدم و بمامان گفتم
-همون دختره دیگ چی بود اسمش؟…اهان…آسو.
مامان لیوانشو تو سینی گذاشت و رو به من گفت
-حالا چرا گیر دادی به اون؟
با هیجان خودمو بیشتر سمتش کشیدم و گفتم
-اونجور که سهراب با آب و تاب تعریف میکرد و میگفت دوتاعموهام عاشقش بودن و سرش باهم اختلاف داشتن و اونجور که تو میگفتی زندگیش خیلی عجیب و سخت بود خب ادم وسوسه میشه دیگ.
مامان همچنان بی تفاوت نگاهم میکرد خودمو مظلوم کردم و لبامو جلو اوردم ، سرمو کج کردم و گفتم
-تعریف کن دیگ لطفااااا.
دانلود رمان شوهر تحمیلی
نام کتاب: شوهر تحمیلی
نوع کتاب:PDF
تعداد صفحه: 210
قسمتی از رمان
هنوز چند دقیقه از بهوش آمدن من نگذشته بود که بابا وارد اتاق شد و با چشای برزخی نگام کرد و بعدش با صدایی که عصبانیتش معلوم بود به من گفت :دختره خیره سر مگه من به تو نگفته بودم که گریه نکن ددد دختره ی نفهم می دونی اگه اون پسره بفهمه که بیماری تنفسی داری قیمتت میاد پایین اونوقت من می دونم و تو می دونی که چی کار میکنم …
و بعدش بدون اهمیت به اینکه من در چه حالیم از اتاق خارج شد و من موندم تنها و به این فکر کردم که من مگه چیکار کردم که زندگیم اینطوری شد اصلا چرا بابا مامانم باید از من بدشون بیاد
و این موضوع برام مجهول بود و بار ها به این فک کردم که شاید اونا بابا مامان واقعی من نیستن برا همین دور از چشم اونا چند تا از موهای بابا رو برداشتم و به ازمایشگاه بردم ولی جوابش مثبت بود و این نشان دهندهی این بود که من بچشون هستم …
اما هنوزم که هنوزه نمی دونم که که چرا مامان و بابام مهدیه رو بیشتر از من دوست دارن ….
تو فکر بودم که مامان آومد تو اتاق و با دیدن من اخماشو تو هم کرد و با لحن تندی گفت :اوی برام آبغوره نگیر حوصله ندارم زود بلند شو برو دست و صورتتو بشور بیا این لباسا رو بپوش
بعدش هم بدون توجه به من از اتاق خارج شد و من موندم و تنهاییام
دانلود رایگان رمان برج زهرمار و دختر شیطون بلا
نام کتاب: برج زهرمار و دختر شیطون بلا
نوع کتاب:PDF
تعداد صفحه: 350
قسمتی از رمان
برای آخرین بار خودمو توی آیینه نگاه میکنم
پسری قد بلند با موهای مشکی که به راحتی حالت میگرفتن چشمای آبی پررنگ خیره کننده بامژه های نسبتا بلند مشکی هیکلی پر و ورزشکاری که برای به دست آوردنش تلاش زیادی کرده بودم
به خودم نگاه می کنم خیلی وقت بود خوده واقعیمو فراموش کرده بودمو توی این شخصیت فرو رفته بودم دیگه چیزی از اون آرسام نه سال پیش باقی نمونده بود کلا اون ارسام مرده بودو ارسام دیگه ای به جاش متولد شده بود شهرت و مقام و جایگاهم و اضافه کنم ثروتم خیلی بالاتر از قبل رفته بود غرورم جای شیطنتام جدی بودنم جای مزه پرونیهام و سرد و خشک بودنم جای محبت کردن به اطرافیانم نشسته بودو مبانی تمامیه این اتفاقات دختری بود به اسم آرمیتا
حتی با فکر کردن بهش و به یاد اوردنه یاد و اسمه کثیفش حالم بد میشد اما چاره چی بود جزئی از خاطرات گذشته ام بود
با خیانتی که بهم کرد باعث شد که اعتمادم نسبت به همه دخترها شکسته بشه و از همشون متنفر بشم این حس تنفرم با دیدنه دخترهایی که اطرافمن و سعی دارن باهام باشن یا آویزونن افزونو افزون تر میشه
دانلود رایگان رمان قمار آرزوها
نام کتاب: قمار آرزوها
نوع کتاب:PDF
تعداد صفحه: 110
خلاصه داستان
در این داستان می خوانیم، سرگذشت دختری را که وسیله معامله پدرش می شود واورا، آرزوهایش وعشقش را نادیده می گیرند.اون دخترک، دلش می شکندونجابتش راقمار می کنند.پدرش، تن وروح دختر را می فروشد به اهریمن صفتی که خود را از دام بلا برهاند. نیستی وتباهی مادر وبرادر آن دخترک بی نوا از دست کارهای بد وتوهین آمیز پدرشان، کافر آبادی بی انتهاست وزجری جگر سوز.
برای فروش مواد، برادر دخترک قربانی می شود واو از داشتن برادر وبعد مادر که پر پر می شود از داغ فرزندش محروم می کند. از عشقش، عشق خواستنی اش دور می ماند. بی حرمتی، ضرب وشتم، توهین وتحقیر، تن دادن به هر کاری می شود ارمغان زندگی اجباری اولیه وبعدها
دانلود رایگان عکسهای عاشقانه پروفایل
تعداد: 15
نوع فایل: ZIP
دانلود در ادامه مطلب
دانلود رمان شش برادر
نام کتاب : شیش برادر
نوع کتاب: PDF
تعداد صفحات:359
*ماهان*
با اشاره دست به نوید گفتم که در حالت اماده باش قرار بگیره. نگاهی به دور و اطراف انداختم، حواس هیچ کس به سمت ما نبود. خم شدم پشت بقیه به ارامی ترقه ای بیرون کشیدم. سرم بلند کردم که نوید علامت داد الان بهترین موقع هست. فندک ازش گرفتم که سعید سریع و خیلی اروم گفت :«نوید سیگار می کشی؟ ».یکی توی سرش زد و گفت :«نه باهاش اثار هنری خلق می کنم»بیخیال جنگ و جدال اون دو نفر شدم ترقه و روشن کردم سریع زیر پای ردیف اول انداختم. همین که ترکید کلاس روی هوا رفت. محمدی و دیدم که می خواست از کلاس بیرون بره.
_یا امام چی شده؟ موشک زدند؟ .
از روی زمین به زحمت بلند شدم دستی به پشت لباس ام کشیدم گفتم :«نه داداش ار پی جی بود تو به درس توجه کن حواحواس خودت و واسه این مسائل جزئی پرت نکن».معلم اقای میرزایی نگاهی بهم انداخت و همراه با داد گفت :«ماهان این بار چند ام هست که داری نظم کلاس و بهم می ریزی».صدام و صاف کردم . نگاهی به بچه ها انداختم که اروم نشسته بودند. می خواستم توضیح بدم که عصبی سمت در اشاره کرد و گفت :«همین الان می ری دفتر و میگی که چند بار هست داری این کار و انجام می دی ».چشمی گفتم از کلاس خارج شدم. مثل شیر که سلطان جنگ باشه سمت شکارگاه رفتم. تقه اب به در زدم که صدای مسعودی معاون اومد. همین یکی و کم داشتم. تا در باز کردم دیدم مثل همیشه پا روی پا انداخته نشسته..........
دانلود رمان انتقام
نام کتاب: انتقام
نوع کتاب:pdf
تعداد صفحات: 357
قسمتی از رمان
دوباره بوی خاطرات گذشته مشامم را قلقلک داد و مرا به دوباره گشودن دفتر خاطرات گذشته ناچار کرد. با زدن اولین ورق، همه ی زندگی گذشته ام مثل نوار فیلم در مقابل چشم هایم ظاهر شد و من به خوبی می دانستم که با گذشت آن روزها چقدر درد می کشیدم و تلاش می کردم به بی گناهی کسی که او را بیشتراز خودم دوست داشتم و مثل چشم هایم به او اعتماد کرده بودم. چقدر جنگیدم تا به اینجایی که هستم برسم اما به خوبی فهمیدم اراده ی و خواسته ی انسان دست خود اوست و کسی در این دنیا نمیتواند به اجبار کاری را انجام دهد که به آن میل و علاقه ی ندارد. من جنگیدم برای عزیزترین کس زندگی،
برای کسی که شب تا صبح سرم را در آغوش می گرفت و مرا با حرف های آرامبخش وشیرینش تسلا می داد. کسی که اسم خواهر ورد زبانش بود، اما بعد از فهمیدن کل ماجرا فهمیدم که از او یک
سری جدید عکس پروفایل دخترانه
رو برای شما عزیزان اماده کردیم امیدواریم مورد پسند
شما عزیزان باشه
تعداد عکس ها:43
برای مشاهده به ادامه مطلب مراجعه کنید...
دانلود آهنگ جدید با عنوان خوشم میاد حمید هیراد منتشر شد
همراه متن و پخش انلاین
Download New Single Track From Hamid Hiraad + Khosham Miad
دانلود آهنگ تیتراژ سریال ترکی تلخ و شیرین با صدای مهدی اسدی طاها
سریال تلخ و شیرین با بازی بیرجه آکالای یکی از سریال های پرطرفدار این روزهای ترکیه است که به فارسی هم دوبله شده است. در این قسمت آهنگ تیتراژ سریال تلخ و شیرین را برای دانلود قرار داده ایم.
+متن موزیک+پخش انلاین
دانلود در ادامه مطلب
عکس نوشته های جدید بدون تگ
بقیه در ادامه مطلب
دانلود رمان عمارت عشق به قلم مهسا ۶۹ و فروزان ۷۰
داستان در مورد دختریه به اسم مهسا که ۶ ساله خانوادشو از دست داده…بهترین دوست و حامی زندگیش براش کاری تو یه عمارت قدیمی پیدا میکنه …عمارت سفید و بزرگی که رازی رو توی خودش پنهون کرده…پسری به نام نیما…ارباب کوچک عمارت، به کمک مهسا این راز رو کشف میکنه و خودش توی همین راز غرق میشه… پایان خوش……
عنوان : دانلود رمان عمارت عشق به قلم
نویسنده : مهسا ۶۹ و فروزان ۷۰
تعداد صفحات : ۴۳۶
.....
دانلود رمان عشق به سبک من
نویسنده : فاطمه علیدوستی کاربر رمان فوریو
تعداد صفحات : ۲۲۶
کد درباره نویسنده
برای رزبلاگ
ادامه مطلب
نام رمان : بازگشت امید
نویسنده : afsa
موضوع : تخیلی / عاشقانه
خلاصه :
این رمان روایتگر ماجرای یک خر است . یک خر که اتفاقا برعکس دیدگاهی که بهش داریم هوش زیادی داره . شاید به نظر بچگونه بیاد ولی این ابر مُخ وارد دنیای انسان ها با یک کالبد انسانی می شه ...
نويسنده / مترجم : هما پور اصفهانی
زبان کتاب : فارسی
نوع فايل : PDF
تعداد صفحه : 509
صدای آهنگ آنشرلی بلند شد . سرم داشت منفجر می شد . دستم رو از زیر پتو بیرون آوردم و روی عسلی کنار تخت کشیدم . صدا لحظه به لحظه داشت بلندتر می شد و من لحظه به لحظه عصبی تر می شدم . بالاخره دستم خورد به گوشیم …….. داستان قرار نبود در مورد دختری به اسم ترساست … که توی کنکور موفق نمی شه و تصمیم می گیره برای ادامه تحصیل بره خارج از کشور … ولی باباش رضایت نمی ده و ترسا برای راضی کردن باباش یه نقشه می کشه …
حال میفهمم معنی حرف های کسی را که میگفت
میراندی ام و من باز احمقانه میخواستمت
لعنت به غرور بی غیرت من
حال میفهمم معنای نخواستنت را
چه شب ها که تا صبح برای نبودنت بغض میکردم
وحیف از اشک هایی که فرو ریخت و هیچکس نفهمید جز من و خدای
من و تو باور نکردی
باشد
بقیه در ادامه مطلب
●♥ﺣﺲ ﻋﺠﯿﺒﯿﻪ ♥●••
••●♥ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﻔﻬﻤﯽ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﯼ…♥●••
••●♥ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﻋﻮﺽ ﺷﺪﻩ…♥●••
••●♥ﺣﺘﯽ ﺧﻮﺩﺕ ♥●••
••●♥ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﻔﻬﻤﯽ ﺑﻬﺶ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ ﺷﺪﯼ♥●••
••●♥ﻭ ﺩﻟﺖ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺩ ﺍﺯﯾﻦ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ ﺩﻝ ﺑﮑﻨﯽ♥●••
••●♥ﺣﺲ ﻋﺠﯿﺒﯿﻪ♥●••
••●♥ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﺨﺎﻃﺮﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﺍﺯﺵ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﮕﯿﺮﯼ…♥●••
••●♥ﻭ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﯿﮑﺘﺮﯾﻦ ﮐﺎﺭﻫﺎﺵ ﺑﺎﺧﺒﺮ ﺑﺎﺷﯽ♥●••
••●♥ﺍﻧﻘﺪ ﺭﻭﺵ ﺣﺴﺎﺱ ﻣﯿﺸﯽﻭ ﺑﻪ ﺗﮏ ﺗﮏ ﮐﻠﻤﻪ ﻫﺎﺵ ﺩﻗﯿﻖ ﻓﮑﺮﻣﯿﮑﻨﯽ♥●••
••●♥ﻭ ﺑﺎﺯﺧﻮﺍﺳﺘﺶ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﮐﻪ ﻫﻢ ﺧﻮﺩﺕ ﺍﺫﯾﺖ ﻣﯿﺸﯽ ﻫﻢ ﺧﻮﺩﺵ♥●••
••●♥ﺣﺲ ﻋﺠﯿﺒﯿﻪ♥●••
بقیه در ادامه مطلب
مقدمه:
سر دو راهی عشق و نفرت..
در جستجوی چشمانی عاشق و بارانی درمانده تر از گذشته..
تنها گذر نامه ی جاده ای به اسم انتقام را در دستانم گذاردند..
بر خلاف مسیر عاشقی ظاهرش زیبا بود ..
خوش میدرخشید در آن قیامت سرای انتقام جویان..
هر چه جلوتر میرفتم اشک و آه را پشت چشمان به خون نشسته از انتقامم پنهان میکردم..
قلبم ندای”بی پروایش را با نفرت میخواند”..
و عقلم”فریاد حواست نیست هایش..را برایم نوار میکرد..
گذشت, تا زمانی که تنها فریاد عقلم را می شنیدم..
درست مقابل پرتگاه خونین و سرخی همچو برزخ
در حالی که صدای رعب انگیز لاشخورهایی که بالای تپه به انتظار سقوطم
بودند بدنم را به لرزه می انداخت,..
و تنها همین را میگفت:
“در فکر انتقام بودی ولی حواست نبود سر دور برگردان داشت صدایت میکرد”
اززبان نویسنده رمان:
یه رمان همخونه ای. طنز . عاشقانه.بعضی جاها غمگین و تقریبا اجتماعی.
همین اول بگم…
اول که بخونید با خودتون میگید اینکه شبیه رمان …..است.ولی اینطور نیست من قبل از اینکه اون رمان رو بخونم می خواستم یه رمان همین مدلی بیام بزارم ولی بلد نبودم چطور رمان می زارن البته اون رمان هم روی من تاثیراتی داشته چرا الکی بگم ولی این حستون فقط در صفحه های اوله بعدش به کل تغییر می کنه….پایان خوش.....
عشق یڪ طرفہ
تجربہ
عاشقانہ نیستـــــ …
تنهایے عاجزانہ استـــــ …!!
دلنوشته عشق یڪ طرفہ |عکس عاشقانه
ڪاش میشد ڪہ با تو
بودن راروے پیشانیــم
رقـــــم بزنم..از همیــن
جاده تا تہ دنیـــــاباتو
پاییز را قـــــدم بزنـــم!
دلنوشته عشق و غمگین یڪ طرفہ |عکس عاشقانه
چقدر خوب است که همیشه
در زندگیتان کسی را داشته باشید
که حتی در نبودنش هم
باعث لبخندتان شود…
دانلود رمان تو هنوز اینجایی
نام کتاب:تو هنوز اینجایی
نوع کتاب:PDF
حجم:2.43 mb
تعداد صفحات:494
دانلود در ادامه مطلب:
نوشته delpazir-98iکاربر نودهشتیا
خلاصه : دلپذیر…دختر مهــربون… شیطون و البته لجبازیه …که سرش به خانواده و دوستاش گــرمه….با شنــیدن خبــــر غیـــر منتظــره ی …بازگشـــت راد مهـــر به ایــــران….بهـم میریزه…کســی که …پونــزده
سال..اونو فــراموش کــرده…و هـــمه چی …دست به دســـت هم داده…تا حوادث …اون جــــور که دلپذیــــر می خواد پبــــش نــــره…
رادمهـــر کیـــه…؟؟
چـــرا زندگی دلپذیر بهـــم می ریزه..
ســبک رمـــآن : عـــاشقانه_ همخونه ای _گــریه و خنده هم داریـــم_و پراز حــــــرص و کلـــکـــل
نوع:pdf
دانلود در ادامه مطلب
نویسنده : ساحل زندی
خلاصه :
با هدف همدردی با قربانیان تجارت انسان
حاصل دو سال تحقیق و تایپ شبانه روزی💯
داستان درمورد دختری به اسم ناتالیاست که زندگیشو توی یه پرورشگاه گذرونده و استعداد خاصی توی موسیقی و نقاشی داره و همین استعداد باعث میشه هدف یه باند قاچاقه انسان قرار بگیره در برخورد با اعضایه باندی که مسیر زندگیش رو عوض میکنن.دختر روسی که شباهتی به روس ها نداره!دختری با کلی راز کشف نشده درمورد زندگی گذشته و آینده ای که حتی در محالترین باورتون نمیگنجه و زمانه حالی که به اجبار و زورگویی داره میگذره! اما چیزی درمورد ناتالیا وجود داره تو اینهمه بدبختی عشقیه که در کماله ناباوری جوونه میزنه و رشد میکنه
برای دانلود به ادامه مطلب رجوع کنید
خلاصه:این رمان حقیقتی است راجع به دختری به نام محیا که دانشجوی سال سوم کامپیوتر و از خانواده ای مرفه
میباشد و به دلیل علاقه ی زیاد به نواختن پیانو تصمیم به شرکت در کلاس پیانو را دارد.
در این بین محیا که تا به حال ذهن و فکرش به تحصیل بوده است و نیز از سر غرورش هیچ پسری نتوانسته
توجه او را به خود جلب کند؛ با عرشیا آشنا میشود و بی خبر از اینکه عرشیا کیست و این آشنایی ناگهانی
به کجا کشیده خواهد شد..
نوع:PDF
دانلود در ادامه مطلب
عکس پروفایل دخترانه بدون تگ
تعداد:23
...