غزل هاي عاشقانه

خبر ز یارنیامد
تعداد بازديد : 181

چه گشته است؟ ندانم خبر ز یار نیامد

درخت عشقـ بریدند و او کنار نیامد

در انتظار نشستم مگر ز در به در آید

مرا قرار به سر شد، سر قرار نیامد

دو دیده دوخته بودم، مدام بر سر راهش

کسی برای گذر هم، به رهگذار نیامد

از عشـق بی ثمر خود دگر تورا چه بگویم ؟

مرا نصیب از عشقـش بغیر خار نیامد

دلم به او بسپردم که بذر عشق بکارد

هر آنچه کاشت دریغا، یکی به بار نیامد

غریب ماندم و تنها، بر آستانه ی کویش

بوقت رفتنم اما، به رهسپار نیامد

شکار کرد دلم را ، نهاد بر سر راهی

برای دیدن صیدش، سر شکار نیامد

بجز دعا چه بگویم به آنکه برده دلم را؟

اگرچه وقت مصیبت، مرا به کار نیامد

چه وعده ها که شنیدم برای فصلِ بهاران

بهار آمد و اما ؛ به دل ، بهار نیا مد …

بیژن شکیبی

مممن هم دو دو دوستت دا دادارم وولی…
تعداد بازديد : 152

یخود اصرار نکن دخترک شبه پری
نکن اینقدر تقلا که دلم را ببری
مادرت دل نگرانت شده از آغوشش -
اینقدر دور نشو سر به هوای  ددری
زود برگرد که در سیطره ی شاهین ها
بلبل لال! نسنجیده نباید بپری
گفتم از گربه ی  بی چشم و حیا دور شوی
نه که هر بار تو را دید دلش را ببری
همه ببرند پر از خط و خطا ساده نشو
حاصل سادگی امروز شده دربه دری
دوست دارم به زبان تو بگویم، ساکت !!!
گوش کن گرچه زدی بازخودت را به کری
مممن هم دو دو دوستت دا دادارم وولی
تو تو تو از د درون د دلم بیخبری
ببلا برده رو روی ممخم راه  نرو
بببرگرد د دختر چه قدر خیره سری
ششنیدی گگگفتم ز ز زن دارم و باز
دو دودوستم داداداری ؟ خخخیلی خخ …
مجتبی سپید

کسب درامد


 کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید