شب مهتاب …
تعداد بازديد : 113
يه شبِ مهتاب
ماه مياد تو خواب
منو میبره
کوچه به کوچه
باغِ انگوری
باغِ آلوچه
دره به دره
صحرا به صحرا
اون جا که شبا
پشتِ بيشهها
يِه پری مياد
ترسون و لرزون
پاشو ميذاره
تو آبِ چشمه
شونهمیکنه
مویِ پريشون...
يِه شبِ مهتاب
ماه مياد تو خواب
منو میبره
تهِ اون دره
اونجا که شبا
يکه و تنها
بقیه در ادامه مطلب
تکدرختِ بيد
شاد و پُراميد
میکنه بهناز
دسّشو دراز
که يه ستاره
بچکه مثِ
يه چيکه بارون
به جایِ ميوهش
نوکِ يه شاخهش
بشه آويزون...
يه شبِ مهتاب
ماه مياد تو خواب
منو میبره
از تویِ زندون
مثِ شبپره
با خودش بيرون،
میبره اونجا
که شبِ سيا
تا دمِ سحر
شهيدایِ شهر
با فانوسِ خون
جار میکشن
تو خيابونا
سرِ ميدونا:
عمو يادگار!
مردِ کينهدار!
مستی يا هشيار
خوابی يا بيدار؟»
مستيم و هشيار
شهيدایِ شهر!
خوابيم و بيدار
شهيدایِ شهر!
آخرش يه شب
ماه مياد بيرون،
از سرِ اون کوه
بالایِ دره
رویِ اين ميدون
رد میشه خندون
يه شب ماه مياد
يه شب ماه مياد
-------------------
شعر : احمد شاملو
نویسنده : ilove
موضوع: بخش اول , مـطالـب عـاشقانـه , داستان عاشقانه , عاشقانه ها , شعرهای عاشقانه , نامه های عاشقانه , شاملو ,
تاریخ انتشار : سه شنبه 03 بهمن 1396 ساعت: 12:46
برچسب ها : شب مهتاب … , مهتاب , نمی خواهم , پشت ابر بماند , ilove , roman , sher , ketab , aks , music2018 , شاملو , احمد شاملود ,