صدایم که کردی…
تعداد بازديد : 100
باد وزیدن گرفت، ابر نباریدن
نمی دانم اکنون را می زیستم
یا دیروز را
اما
صدایم که کردی
زمان ، زمانه ی من شد
پاسخ که میدادمت
خزان را دیدم به هزار رنگ
گفتی بگویمت آن ناگفته
موی آشفتم که بگویم
…
خزان باریدن گرفته بود و دستانم آتش
که داسته بودی
ناگفته ام را ، ناگفته…
نویسنده : ilove
تاریخ انتشار : دوشنبه 01 اردیبهشت 1393 ساعت: 10:38