شعرهای مراکسی میفهمدکه…

شعرهای مراکسی میفهمدکه…
تعداد بازديد : 112

شعرهای مراکسی میفهمد

که عزیزش

یک غروب جمعه

برای همیشه رفته است…

شعرهای مراکسی میفهمد

که هرشب خدا

جای خالی اش را بغل کرده

گریه کرده

درنبودنش تب کرده است…

شعرهای مراکسی میفهمد

که سالیان سال

جزشبحی ازخودش

درآینه

چیزدیگری ندیده است…


نویسنده :
تاریخ انتشار : سه شنبه 22 بهمن 1392 ساعت: 11:46

بخش نظرات این مطلب
نام :
ایمیل :
سایت :
پیام :
کد امنیتی :
کد امنیتی
رفرش
 
 
کسب درامد


 کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید