جوانی ام گوشه آغوش تو بود
تعداد بازديد : 116
گوشهی آغوش تو بود
لحظهای صبر اگر میکردی
پیدایش میکردم
آغوشت را باز کردی
برای رفتنام
شاید حق با تو بود
من دیر شده بودم
دیر یا زود
مانند یک دستهی گل
باید که حسرتم را در بغل بگیرم و بروم
به خواستگاری آن زن خاکی
که نه نخواهد گفت
آغوشش را باز خواهد کرد
و همه چیزم را خواهد گرفت
و من همه چیزم را به او خواهم بخشید
بی هیچ حسرتی
مگر این حسرت ابدی
که دهانم را میگیرد:
دیگر چگونه بگویم که “دوستت دارم”
نویسنده : ilove
تاریخ انتشار : جمعه 18 بهمن 1392 ساعت: 22:10
برچسب ها : آغوش خاک , جوانی ام , حسرت ابدی , دهانم را میگیرد , دوستت دارم , زن خاکی , گوشه آغوش تو ,