چقدر ساده فراموش کردی
تعداد بازديد : 114
چقدر ساده فراموش کردی
وقتی هنوز
اتاقم بوی تو را در خود دارد
وقتی هنوز رد انگشتانت
روی احساسم مانده است
کاش پیش از رفتنت
فراموش کردن را
به من هم یاد میدادی…
چقدر ساده فراموش کردی
وقتی هنوز
اتاقم بوی تو را در خود دارد
وقتی هنوز رد انگشتانت
روی احساسم مانده است
کاش پیش از رفتنت
فراموش کردن را
به من هم یاد میدادی…
وقتی که نیستی
کنار من همه چیز هست
پاکتی سیگار
خمره ای شراب
پیاله ای اشک
هوایی طوفانی
یک مشت ابر باران زا
چقدر خوب است نبودنت!
اطرافم پر می شود از
تمام نداشته هایم با تو…
غم
دلتنگی
خیال
رویا
شعر و…
نیا دیگر!
پروانه ها خبر آوردند
نامه های عاشقانه ی تو با او
از لای شعرهای من کپی می شود
بیخیال
ناراحت نمی شوم
دل است دیگر
پروانه ها می گویند فردا
اتفاق جالبی می افتد…
پس بیا به چیزهای خوب فکر کنیم
به چیزهایی که دل می خواهد
مثلا
تو به اولین بوس او
من به اولین نگاه تو
کتاب سرنوشت برای هر کسی چیزی نوشت
نوبت به ما که رسید قلم افتاد…
دیگر هیچ ننوشت!
خط تیره گذاشت و گفت:
تو باش اسیر سرنوشت…
وای از روزی که
شریک خاطره هایت یک شماره خاموش باشد
و یک سیگار روشن