رمان عاشقانه وغمگين امانت عشق قسمت نوزدهم

رمان امانت عشق”قسمت نوزدهم”
تعداد بازديد : 163

و هر چقدر پدر و مادر پافشاری کردند تاثیری در تصمیم نداشت .شب عروسی مهناز ،کسی که ان همه دوستش داشتم ، تنها در اتاق خودم گذراندم .میدانستم مهناز در لباس سپید عروسی مثل فرشته ای زیبا میشود .در دل برایش ارزوی خوشبختی کردم . رضا پسر خوب و مهربانی بود و میدانستم قدر این فرشته ی خوب و مهربان ر ا خواهد دانست . این را میدانستم علی دوست صمیمی رضا است و در مراسم او شرکت خواهد کرد . من نمیخواستم با حضورم در فکر علی مورد شماتت یا تمسخر قرار بگیرم.از مادر شنیده بودم که سیاوش به خاطر عروسی مهناز هدیه ای به همراه پیام تبریکی از کانادا فرستاده و با اینکه خیلی دلم میخواست مهناز را ببینم ولی ازرفتن خود داری

برای خواندن ادامه رمان به ادامه مطلب رجوع کنید  

ادامه مطلب
نویسنده :
موضوع: بخش هفتم , رمان ,
تاریخ انتشار : پنجشنبه 28 فروردین 1393 ساعت: 20:12

کسب درامد


 کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید