داستان تاریخی

داستان کوتاه “ام رستم”
تعداد بازديد : 127

“شیرین” ملقب “ام رستم” دختر رستم بن شروین از سپهبدان خانان باوند در مازندران و همسر فخرالدوله دیلمی(۳۸۷ق. ـ ۳۶۶ق.) که پس از مرگ همسر به پادشاهی رسید. او اولین پادشاه زن ایرانی پس از ورود اسلام بود. او بر مازندران و گیلان، ری،  همدان و اصفهان حکم می راند.

به او خبر دادند سواری از سوی محمود غزنوی آمده است.

سلطان محمود در نامه ی خود نوشته بود: باید خطبه و سکه به نام من کنی و خراج فرستی والا جنگ را آماده باشی.

ام رستم، به پیک محمود گفت: اگر خواست سرور شما را نپذیرم چه خواهد شد؟ پیک گفت آنوقت محمود غزنوی سرزمین شما را براستی از آن خود خواهد کرد.

ام رستم به پیک گفت: که پاسخ مرا همین گونه که می گویم به سرورتان بگویید: در عهد شوهرم همیشه می ترسیدم که محمود با سپاهش بیاید و کشور ما را نابود کند ولی امروز ترسم فرو ریخته است برای اینکه می بینم شخصی مانند محمود غزنوی که می گویند یک سلطانی باهوش و جوانمرد است برروی زنی شمشیر می کشد! به سرورتان بگویید اگر میهنم مورد یورش قرار گیرد با شمشیر از او پذیرایی خواهم نمود اگر محمود را شکست دهم تاریخ خواهد نوشت که محمود غزنوی را زن جنگاور کشت و اگر کشته شوم باز تاریخ یک سخن خواهد گفت: محمود غزنوی زنی را کشت.

پاسخ هوشمندانه بانو ام رستم، سبب شد که محمود تا پایان زندگی خویش از لشکرکشی به ری خودداری کند. به سخن دانای ایرانی ارد بزرگ: “برآزندگان شادی را از بوته آتشدان پر اشک، بیرون خواهند کشید.”

ام رستم پادشاه زن ایرانی هشتاد سال زندگی کرد و همواره مردمدار و نیکخو بود.

داستان کوتاه “کاخ کسری”
تعداد بازديد : 115

وقتی کارگزاران انوشیروان ساسانی در حال بنا کردن کاخ کسری بودند به او اطلاع دادند که برای پیشبرد کار ناچارند برخی از خانه هایی که در نقشه بارگاه ساسانی قرار گرفته اند را نیز به قیمتی مناسب خریداری و سپس ویران کنند تا دیوار کاخ از آنجا بگذرد، اما در این میان پیرزنی هست که در خانه ای گلی و محقر زندگی می کند و علیرغم آنکه حاضر شده ایم منزلش را به صد برابر قیمت واقعی اش از او خریداری کنیم باز راضی نمی شود.

چه باید کرد؟

انوشیروان گفت: “از من نپرسید که چه باید کرد! خودتان بروید و بنا به رسم عدالت و روح جوانمردی که همه ی ما ایرانیان داریم با او رفتار کنید”.

کسانی که از ویرانه های کاخ کسرا (ایوان مداین) بر لب دجله ی عراق دیدن کرده اند حتما دیوار اصلی کاخ را هم دیده اند که در نقطه ای خاص به شکل عجیبی کج شده و پس از طی کردن مسیری اندک باز در خطی راست به جلو رفته است. این نقطه از دیوار همان جاییست که خانه ی پیرزن تنها بود و بنای کاخ را به احترام حقی که داشت کج ساختند تا خانه اش ویران نشود و تا روزی هم که زنده بود همسایه ی دیوار به دیوار پادشاه ماند. از آن زمان هزاران سال گذشته است اما دیوار کج کاخ کسری باقی مانده است تا نشانه ی روح جوانمردی مردم ایران و عدل پادشاهانشان در عهد ساسانی باشد.

دیوار کج کاخ کسرا بر جای مانده است تا یادآور آن پیرزن تنها و نماد روح جوانمردی مردم ساسانی و نشانه ی عدل و عدالت انوشیروان باشد.

کسب درامد


 کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید