.jpg)
دلم خوش نیست
غمگینم
کسی شاید نمیفهمد
کسی شاید نمیداند
کسی شاید نمیگیرد مرا از دست تنهایی
تو میخوانی فقط شعری و زیر لب آهسته میگویی
عجب احساس زیبایی
تو هم شاید نمیدانی
.
.
یه دریا اشک برای ریختن دارم
یه دل گرفته
یه زندگی پر از خالی
من سرشارم از تنهایی
.
.
کاش به خودمان قول بدهیم
وقتی عاشق شویم که ”آماده ایم“
نه وقتی که ”تنهائیم”
.
.
اینجا،
همه تنهان!
اما خیلیا هنوز گرمن!
متوجه نشدن
.
.
پرهایم را چید که “تنها” جایی نروم اما
خود “بی من” کوچ کرد
.
.
هیچ شباهتی با یوسف نبی ندارم…
نه رسولم…
نه زیبایم…
نه عزیز شده کسی هستم…
نه چشم به راهی دارم…
فقط در چاه خاطرات تو افتاده ام
.
.
این فصل دونفره هم دارد به پایان میرسد…
و ما باز هم مثل قبل “تنها”
از فصلی میگویم ک هر که دچارش شد
شکسته شد، پیرشد…
از فصلی که هر لحظه اش
“تنهاییم” را به رخم کشید
.
.
به شانه ام زدی…
تا برگشتم، رفته بودی…
بی انصاف
به یاد آوردن تنهاییم
شوخی قشنگی نبود
.
.
دلم نه عشق می خواهد
نه احساسات قشنگ
نه ادعاهای بزرگ
نه بزرگ های پر مدعا
دلم فقط کسی را می خواهد
که بشود با او حرف زد و پشیمان نشد
.
.
یادت برایم همانند
قصه سیگار پیرمردی است
که سالهاست میگوید نخ آخر است
.
.
ترسم آن روز بیایی که نباشد جسدم
کوزه گر کوزه بسازد ز خاک جسدم
لب آن کوزه بسازند ز خاک لب من
بی خبر لب بگذاری به لبان جسدم
.
.
قصه عشقت را به بیگانگان نگو!
چرا که این کلاغها ی غریب
بر کلاه حصیری مترسک نیز آشیانه میسازند.
.
.
کسی که خنجر را بر پشتم فرو کرد
بوی تنش خیلی آشنا بود.
راستی این عطر را خودم برایش خریده بودم.
.
.
زمین زخمی خیش است
ومن
زخمی خویش…
.
.
پاهایم را درون آب میزنم
ماهیها جمع میشوند
شاید اینها هم فهمیده اند
عمری طعمه روزگار بوده ایم
.
.
وقتی تمام بدنم از دلتنگی درد میکند…
کجاست؟؟؟
کجاست مخدر اغوشت!!
.
.
چه شب ساکتیست
انگار کسی در دنیا نیست!
شاید من در دنیای کسی نیستم
.
.
میدانم مرا نمی خواهی
کمی مدارا کن !
دلم که نمی داند!
.
.
باور کرده ام آنکس که وعده ی
همیشه ماندن می دهد، رفتنی تر است…
.
.
به روزها دل مبند
روزها به فصل که می رسند،
رنگ عوض می کنند
با شب بمان گرچه تاریک است،
اما همیشه یکرنگ است…
.
.
گه گاه یادم کن…
نترس!!!
تنهاییم واگیر دار نیست!
.gif){kind=icon}
