یک دل تنگ…

یک دل تنگ…
تعداد بازديد : 150

بگذار بغض هایم را قرقره کنم، شاید
چشم و هم چشم های یک دل  تنگ
یادت بیاورد که تو
در آغوشِ شاعری قد کشیدی که
آب رفت تا تو
به یکتایی  شاه بیتش کـــافر نشوی
حالا تو نیستی که
اشک، پاپیچ  نگاهم می شود و
مرا وادار به راز و نیاز
بر آستان  سجاده ای می کند که
به عطر تن تو متبرک است…
جانماز که پیراهن  تو باشد،
قنوت  نمازم همان شعرهایی می شود که
در بند بند  آغوشت به یادگار نوشته ام

بخش نظرات این مطلب
نام :
ایمیل :
سایت :
پیام :
کد امنیتی :
کد امنیتی
رفرش
 
 
کسب درامد


 کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید