هرچه دادم به اوحلالش بادغيرآن دل كه مفت بخشيدم

کارت پستال “گمگشته”
تعداد بازديد : 202

من به مردی وفا نمودم و او
پشت پا زد به عشق و امیدم
هرچه دادم به او حلالش باد
غیرازآن دل که مفت بخشیدم
دل من کودکی سبکسربود
خود ندانم چگونه رامش کرد
اوکه میگفت دوستت دارم
پس چرا زهرغم به جامش کرد
اگراز شهد آتشین لب من
جرعه ای نوش کردو شد سرمست
حسرتم نیست زآنکه این لب را
بوسه های نداده بسیار است
بازهم درنگاه خاموشم
قصه های نگفته ای دارم
بازهم چون به تن کنم جامه
فتنه های نهفته ای دارم
بازهم میتوان به گیسویم
چنگی از روی عشق ومستی زد
بازهم میتوان درآغوشم
پشت پا برجهان هستی زد
بازهم میدود به دنبالم
دیدگانی پرازامید و نیاز
بازهم باهزارخواهش گنگ
میدهندم به سوی خویش آواز
بازهم دارم آنچه را که شبی
ریختم چون شراب درکامش
دارم آن سینه راکه اومیگفت
تکیه گاهیست بهر آلامش
زانچه دادم به او مراغم نیست
حسرت واضطراب وماتم نیست
غیرازآن دل که پرنشد جایش
بخداچیزدیگرم کم نیست
کو دلم کو دلی که بردو نداد
غارتم کرده، داد میخواهم
دل خونین مرا چه کارآید
دلی آزاد وشاد میخواهم
دگرم آرزوی عشقی نیست
بی دلان راچه آرزو باشد
دل اگر بود باز مینالید
که هنوزم نظر به او باشد
اوکه ازمن برید و ترکم کرد
پس چراپس نداد آن دل را
وای برمن که مفت به بخشیدم
دل آشفه حال غافل را

کسب درامد


 کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید