دکلمه “طوطی تصویر من حافظ بود” استاد شهریار
تعداد بازديد : 151
دکلمه بسیار زیبا و دل نشین “طوطی تصویر من حافظ بود” از استاد شهریار
سید محمدحسین بهجت تبریزی (۱۲۸۵-۱۳۶۷) متخلص به شهریار (پیش از آن بهجت) شاعر ایرانی اهل آذربایجان بود که به زبانهای ترکی آذربایجانی و فارسی شعر سرودهاست. وی در تبریز بهدنیا آمد و بنا به وصیتش در مقبرهالشعرای همین شهر به خاک سپرده شد. در ایران روز درگذشت این شاعر معاصر را «روز شعر و ادب فارسی» نامگذاری کردهاند.
شهریار در سرودن انواع گونههای شعر فارسی -مانند قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی- نیز تبحر داشتهاست. از جمله غزلهای معروف او میتوان به علی ای همای رحمت و «آمدی جانم به قربانت» اشاره کرد. شهریار شیفتگی بسیاری نسبت به حافظ داشته است.
دلی شکسته و چنگی گسسته گیسویم
ولی به زخمه غیبی هنوز میمویم
خمیده تاکمو آشفته بید مجنونی
که سرنگون سرافکنده ورلب جویم
نهفته قند سخن پشت آئینه و من
به شوق طوطی تصویر خود سخن گویم
به سحر غمضه جانان به جان زنندم تیر
که بسته اند به زنجیر سحر جادویم
نه منحصر به سرود ترانه ام دستان
که داستان به فسونو فسا نمیگویم
گیاه دانه عشقم فشرده در دل خاک
چنان که دم به دمم میدمند میرویم
گیاه زرد خزانم در آب گل لیکن
به جان و دل گل مینای باغ مینویم
سر دوراهه رسیدیم و سرنوشت این بود
برو پدر تو از اون سو و من از این سو
برس به دادم و این بند زانوان
بگشای به روز وعده که جان میرسد به زانویم
چگونه برجهم از چنبر کمانه ی چرخ
که نه فلک همه چوگانو من یکی گویم
میان دلبرو من غیر من حجابی نیست
گر این حجاب فکندیم من همه اویم
به چنگ رودکی و توسن سمرقندی
چه بینو دشت بخارا و رود آمویم
به بوی یاسمنو زلف سنبلم مخرید
غلام سنبل اون زلف یاسمن بویم
به شهر خویش اگر شهریار شیرین کار
به شهر خواجه همون ساعد سر کویم